پرسشی
است که نمی توان به آن پاسخ قطعی داد.از زمان های خیلی قدیم بشر همواره این سوال
را از خود کرده و داستان هایی هن برای آن ساخته است اما فقط ۴۰۰ سال است که انسان این
مسئله را از نظر علمی بررسی می کند و می کوشد تا با راه حل منطقی پاسخ آن را بیابد.
از وقتی که ثابت شد زمین دور خورشید می چرخد و به بیان
دیگر زمین جزو منظومه ی شمسی است دانشمندان متوجه شدند که پژوهش را از کجا باید
شروع کرد و معلوم شد که برای محاسبه ی عمر زمین ابتدا باید نحوه ی تشکیل منظومه ی
شمسی را تفسیر کند ولی حل این مسئله نیز خالی از اشکال نیست.
در این مورد چند تئوری وجود دارد:یکی فرضیه ی《سحابی ها》است که مطابق آن قبل از
تشکیل منظومه ها در فضا توده ی عظیمی گاز وجود داشت که ضمن چرخیدن متراکم تر و
گرمتر می شد.بالاخره کره هایی از گاز را در فضا پرتاپ می کرد که هرکدام از آنها
غلیظ و غلیظ تر می شد و یکی از سیارات را تشکیل می داد.تمام این سیارات نیز به دور
جرم اصلی که همان خورشید بود می چرخیدند.
بعد ها نظریه ی تازه ای جانشین تئوری《سحابی ها》شد و آن فرضیه ی 《سیارات کوچک》 بود.مطابق این فرضیه
میلیارد ها سال پیش در فضا توده ی بزرگی از اجسام جامد در یک مرکز اصلی که همان
خورشید بود جمع شده بودند.یک روز ستاره ی بزرگی به این توده ی عظیم برخورد
کرد.آنها را قطعه قطعه نمود و پراکنده کرد.
بعد ها بعضی از آنها به هم پیوستند و سیاراتی را تشکیل
دادند که هنوز به دور خورشید می چرخند.
ولی ستاره شناسان همه بر این عقیده اند که تمام این
پدیده ها ۵/۵ میلیارد سال پیش رخ داده است و احتمال می رود عمر زمین هم در همین
حدود باشد